آشیان
گشته ام در سرزمین عابدان مردود
گذشته ام به مرز شیرین فرهاد
یک آشیان ساخته ام آغوش از رود
در دشت آرزوی بازوهای فولاد .
تشنه ام !
در جویبار رگهای کبود او رفته ام
آسمانش را می کنم آباد !
در آبشار عظیم آبی نور
بال در کمرگاه باد
پرواز خواهیم کرد آزاد !
+
کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ۱٢:۱٧ ب.ظ ; ۱۳٩۱/٢/۱